English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9077 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
contour flying U پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
contour flight U پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
terrain following U پرواز سینه مال از روی عوارض زمین
nap of the earth U از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
visual flight U پرواز بااستفاده ازناوبری به کمک عوارض زمین
hover U پرواز نزدیک زمین
hovered U پرواز نزدیک زمین
hovers U پرواز نزدیک زمین
topography U نگارش عوارض زمین نشان دادن عوارض زمین
hovering U پرواز کردن نزدیک زمین به طور ثابت
hovering ceiling U حداکثر سقف پرواز ثابت درنزدیک زمین
ground adjustable propeller ملخی که گام آنرا تنها ازخارج و روی زمین میتوان تغییر داد و نه در حال پرواز
flight U پرواز بلند و طولانی توپ پس از ضربه یا توپ زدن بطوری که ناگهان به زمین بیافتد
inflight reliability U تامین هواپیما در حین پرواز امنیت پرواز
flight coordination U هماهنگ کردن پرواز هماهنگی پرواز
goldie U علامت درگیر شدن سیستم کنترل پرواز خودکار و پرتاب بمب خودکار هواپیما با هدف و انتظار هواپیما برای دریافت فرمان کنترل از زمین
terrain features U عوارض زمین
terrain U عوارض زمین
feature line U خط عوارض زمین
contour U عوارض زمین
runways U راه پرواز باند پرواز
sorties U پرواز یک هواپیما یایک پرواز
runway U راه پرواز باند پرواز
sortie U پرواز یک هواپیما یایک پرواز
feature U عوارض زمین عارضه
featured U عوارض زمین عارضه
key terrain features U عوارض حساس زمین
featuring U عوارض زمین عارضه
features U عوارض زمین عارضه
flying status U وضعیت پرواز از نظر جسمی و روحی وضعیت امادگی خدمه برای پرواز
relief U نقشه برداری عوارض زمین
terrestrial environment U وضع عوارض و اب و هوای زمین
air contographic photography U عکسبرداری هوایی از عوارض زمین
relief U مرخصی تعویض نگهبانی عوارض زمین
flight test U ازمایش هواپیما برای پرواز ازمایش پرواز کردن
thermokarst U عوارض برجستهای که ازذوب شدن یخها و تولیدسوراخها و غارها در زمین حاصل میشود
split lean U پا باز نشسته و تماس سینه ژیمناست با زمین
clowned U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
touch judge U هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
ground return U انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
clowning U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowns U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clown U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
pancake U در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
hercules U نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
center field U قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
inductive earthing U زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
pancakes U در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
geotaxis U گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
regulus U نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
frost heave U برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
honest john U نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
off side U سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
inflight phase U مرحله بازدید حین پرواز مرحله عملیات حین پرواز
beacon flight U پرواز با کمک برج مراقبت پرواز با استفاده از کمک برج
to break up U از هم جدا شدن [پوسته زمین] [زمین شناسی]
geognosy U زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
tellurian U ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
perelotok U زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
laydown bombing U بمباران از فاصله خیلی نزدیک به سطح زمین بمباران سینه مال
sergeant U گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
sergeants U گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
rolling terrain U زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
styx U نوعی موشک زمین به زمین دریایی
touchdown U تماس هواپیما با زمین سینه مال رفتن هواپیما
touchdowns U تماس هواپیما با زمین سینه مال رفتن هواپیما
covenant runing with land U شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
no man's land U زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
pervious ground U زمین تراوا زمین نفوذپذیر
redstone U موشک زمین به زمین رداستون
lacrosse U نوعی موشک زمین به زمین
pershing U موشک زمین به زمین پرشینگ
biosphere U قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
station time U زمان اماده شدن برای پرواز زمان بارگیری و اماده شدن هواپیما برای پرواز
talik U زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین
little john U موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
drops U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropping U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropped U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drop U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
compass rose U دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
critical point U نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین
permafrost U لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
geomagnetism U نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
sorties U پرواز
flight line U خط پرواز
flight U پرواز
blast off U پرواز
blast-off U پرواز
trip U پرواز
ceilings U حد پرواز
fly U پرواز
ceiling U حد پرواز
night flying U پرواز
night flying U شب پرواز کن
sortie U پرواز
flightless U بی پرواز
flight decks U پل پرواز
flying U پرواز
tripped U پرواز
trips U پرواز
flight deck U پل پرواز
hydrographer U نقشه کش ابهای روی زمین کسیکه عالم به تشریح ابهای روی زمین است
surface to surface missile U موشک زمین به زمین
flight platform U سکوی پرواز
flying ground U میدان پرواز
volant U پرواز کننده
flight clearance U اجازه پرواز
path of flight U مسیر پرواز
visual flight U پرواز بصری
flightworthy U قابل پرواز
flighty deck U اطاق پرواز
flyable U قابل پرواز
on the wing U پرواز کننده
flight control U کنترل پرواز
helm U سکان پرواز
helms U سکان پرواز
flying officer U افسر پرواز
volitant U پرواز کننده
kite U پرواز کردن
flight level U سطح پرواز
flight level U سقف پرواز
flight manual U دستورالعمل پرواز
flight navigator U هدایتگر پرواز
flight gear U لباس پرواز
in-flight U حین پرواز
flight engineer U مهندس پرواز
flight path U مسیر پرواز
kites U پرواز کردن
flight operations U عملیات پرواز
flight leader U فرمانده پرواز
flight computer U کامپیوتر پرواز
flight ration U جیره پرواز
flight decks U عرشه پرواز
scampers U پرواز سریع
runways U باند پرواز
runways U خیابان پرواز
runway U باند پرواز
scampering U پرواز سریع
runway U خیابان پرواز
scampered U پرواز سریع
scamper U پرواز سریع
altivolant U بلند پرواز
high-flying U بلند پرواز
flight deck U عرشه پرواز
goggling U عینک پرواز
goggled U عینک پرواز
take off U پرواز کردن
goggle U عینک پرواز
soloists U خلبان تک پرواز
soloist U خلبان تک پرواز
ambitious U بلند پرواز
space flight U پرواز فضایی
sortie reference U شماره پرواز
soarer U پرواز کننده
flyby U پرواز در ارتفاع کم
instrument flight U پرواز کور
free flight U پرواز ازاد
to launch into the air U پرواز کردن
to take off U پرواز کردن
to take wing U پرواز کردن
flying speed U سرعت پرواز
instrument fkight U پرواز کور
flypasts U پرواز در ارتفاع کم
flypast U پرواز در ارتفاع کم
flybys U پرواز در ارتفاع کم
high flying U بلند پرواز
mission ready U اماده پرواز
icarian U بلند پرواز
preflight U قبل از پرواز
post flight U بعد از پرواز
flying shot U تیر سر پرواز
flege U قابل پرواز
air medal U نشان پرواز
fly U پرواز کردن
blood agent U مدت پرواز
combat available U اماده به پرواز
flying U پرواز کننده
aspirational [British E] <adj.> U بلند پرواز
cruising altitude U ارتفاع پرواز
flight U پرواز کردن
flight U مسیر پرواز
wing U پرواز پرش
winging U پرواز پرش
aviate U پرواز کردن
administrative flight U پرواز اداری
ceiling U سقف پرواز
dead reckonning U پرواز کور
single flight U پرواز رفت
return flight U پرواز برگشت
ceilings U سقف پرواز
to ban from flying U قدغن کردن پرواز
plane U صاف کردن پرواز
planing U صاف کردن پرواز
time of flight U زمان پرواز هواپیما
preflight U قبل از شروع پرواز
glide mode U روش پرواز ازاد
aviation pay U فوق العاده پرواز
planed U صاف کردن پرواز
lavitate U در هوا پرواز دادن
planes U صاف کردن پرواز
Recent search history Forum search
1مرض سینه وبغل
2میشود جواب دهید برای په جواب flower bed را پیدا نکردیم
1چندمین
2معنی اسم تیتان چیست؟
1من عاشق تنها فرشته روی زمین شدم
0coopling
0او در حالیکه پا به زمین میکوبید گفت:
0به کدام قسمت پرواز باید مراجعه کنم
0 دستگاه یو پی اس چیست و چه وظیفه ای در سازمان دارد؟
4چرا نژاد افغانی کمتر از انسان است؟
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com